مختصات مارجان: مارجان زن شهری نیست
مارجان، زن قصهی من، زن زحمتکشی است. زندگیش سنتی است. هنوز گرفتار زندگی ماشینی به آن معنایی که زنان شهری تجربه میکنند نشده است. مارجان هر فصل سبزی میکارد، سبزی مورد نیازش را روزانه میچیند، خودش سبزی را روی نمکگیر با ساطور ریز ریز خرد میکند. مارجان پیازداغش را خودش درست میکند. مرغ و گوشتش را خودش خرد میکند و از فروشگاه زنجیرهای گوشت و مرغ بستهبندی نمیخرد. کلا مارجان هم مثل خیلی از زنان روستایی روزانه خرید میکند و مثل زنان شهری نیست که هفتهای یک بار با ماشین بروند فروشگاه زنجیرهای بزرگ و کلی خرید کنند. مارجان کمی شبیه مادربزرگهایمان زندگی میکند.
برای اینکه کمی شبیه مارجان شوم و حس او را کمی درک کنم، روز شنبه و یکشنبه شبیه مارجان شدم؛ یک عالمه سبزی خریدم، پاک کردم، خرد کردم ...
بازار محلی رفتم، قاطی زنان محلی شدم، کمی با آنها زندگی کردم.