لحظههای بیاعتمادی و عقیمیِ نویسنده
میرصادقی* معتقد است که برای هر نویسنده، حتی نویسندههای کارکشته لحظههای بیاعتمادی و عقیمی پیش میآید. نویسنده در چنین لحظات تردید و بیاعتمادی از نوشتن باز میماند. تخیلش کند یا ایستا میشود. در نتیجه دچار ناامیدی و اضطراب میشود و فکر میکند به اصلا به اشتباه به این راه افتاده و به اصطلاح اینکاره نیست و نمیتواند به این قلمرو وارد شود.
حالا منِ جوجه نویسنده ببینید چه حالی دارم. گاهی دچار بیاعتمادی و عقیمی میشوم و تخیلم مثل زاینده رود خشکِ خشک میشود. چند روزی نمینویسم و با خودم کلنجار میروم. میروم سراغ خواندن کتاب و داستان همشهری. بعد یک باره شب موقع خواب، درست زمانی که به قلم و کاغذ دسترسی ندارم تخیلم بیدار میشود و مثل سیل از سروکلهام جاری میشود. صبح که بیدار میشوم از آن تخیل ذرهای باقی نمانده!
*منبع: راهنمای رمان نویسی / جمال میرصادقی