چهارشنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۵، ۰۸:۴۹ ب.ظ
این روزها
مارجانجان، تی جان قربان بشم. تا
تو زنده بشی من مُردم به خدا.
برای تولد و بزرگ شدن دخترم اینقدر حرص و جوش نخوردم که برای تو دارم حرص میخوردم. چقدر سخت به دنیا میای مادرجان.
مارجان، جان مرا گرفتی. از کت و کول افتادم. دیگه چشم و چار ندارم. دیگه خستهم کردی.
۹۵/۱۰/۱۵