MaaRJaaN

Maarjaan is a Woman like all Women in the World

MaaRJaaN

Maarjaan is a Woman like all Women in the World

MaaRJaaN

15 بهمن 1393 زنی به نام مارجان با مختصات زنان جهان، همان زنانه ها، در ذهن زنی با همان مختصات متولد شد

طبقه بندی موضوعی
پیوندهای روزانه

۳ مطلب در آذر ۱۳۹۵ ثبت شده است

سه شنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۵، ۱۰:۵۶ ق.ظ

چه گذشت بر مارجان


   «از اجباری کاغذ که می‌فرستاد آقاش می‌برد سیدکمال قرآن خوان براش بخونه. بعدش میومد برا من تعریف می‌کرد. حالا تو برام بخون.» مارجان اول جدی نمی‌گیرد حرف سلطان بانو را. اما وقتی در عمل انجام شده، با نگاه پر از التماس نامه را دراز کرد سمتش، آرزو می‌کرد ایکاش سواد نداشت.


    امروز این قسمت به ذهنم رسید و به داستان اضافه کردم. دلم خون شد تا این قسمت را بنویسم. خیلی دل می‌خواهد خواندن نامه‌هایی که سالها از نویسنده‌اش خبری نیست. آن هم خواندنش برای مادر نویسنده نامه. چه گذشت بر مارجان. چه دردی بر دلش سوار شد. دنیا بر سرش خراب شد. حتم مرده و زنده شده.


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۵ ، ۱۰:۵۶
طاهره مشایخ
شنبه, ۱۳ آذر ۱۳۹۵، ۰۷:۳۳ ب.ظ

لحظه‌های بی‌اعتمادی و عقیمیِ نویسنده


   میرصادقی* معتقد است که برای هر نویسنده، حتی نویسنده‌های کارکشته لحظه‌های بی‌اعتمادی و عقیمی پیش می‌آید. نویسنده در چنین لحظات تردید و بی‌اعتمادی از نوشتن باز می‌ماند. تخیلش کند یا ایستا می‌شود. در نتیجه دچار ناامیدی و اضطراب می‌شود و فکر می‌کند به اصلا به اشتباه به این راه افتاده و به اصطلاح این‌کاره نیست و نمی‌تواند به این قلمرو وارد شود.

 

   حالا منِ جوجه نویسنده ببینید چه حالی دارم. گاهی دچار بی‌اعتمادی و عقیمی می‌شوم و تخیلم مثل زاینده رود خشکِ خشک می‌شود. چند روزی نمی‌نویسم و با خودم کلنجار می‌روم. می‌روم سراغ خواندن کتاب و داستان همشهری. بعد یک باره شب موقع خواب، درست زمانی که به قلم و کاغذ دسترسی ندارم تخیلم بیدار می‌شود و مثل سیل از سروکله‌ام جاری می‌شود. صبح که بیدار می‌شوم از آن تخیل ذره‌ای باقی نمانده!


*منبع: راهنمای رمان نویسی / جمال میرصادقی



۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۵ ، ۱۹:۳۳
طاهره مشایخ
جمعه, ۵ آذر ۱۳۹۵، ۱۲:۰۴ ب.ظ

مارجان واقعی


  هر زن و پیرزنی که میبینم از تیغ نگاهم در نمی‌رود. همه را با دقت تماشا می‌کنم و ذره ذره در ذهنم تحلیل می‌کنم. کلام و لحن و حرکات دستشان هم برایم جالب است. سبک زندگی و نوع لباس و تغذیه و حتی نماز خواندن و طرز عبادت و عزاداریشان هم برایم جالب شده.

باید سعی کنم تمام آنچه در این بیست و دو سال زندگی در گیلان از سبک زندگی این مردمان در ذهنم مانده و به صورت تجربه زیستی درآمده دوباره در ذهنم فعال کنم شاید جایی در اثر مارجان به کارم بیاید.


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۵ ، ۱۲:۰۴
طاهره مشایخ