مراقبتهای نویسندگی
نویسندهی قصه در حال خلق شخصیت و آدمهایی است که میخواهند به ذهن خوانندگان نفوذ کنند. پس این شخصیتها باید پاک و زلال باشند؛ اصلِ اصل؛ نابِ ناب.
نویسنده مانند مادری است که جنینی در رحم دارد و باید این جنین را سالم و تندرست تحویل دنیا دهد. چنین مادری هر لقمهای نمیخورد؛ هر جایی نمیرود؛ هر آدمی را نمیبیند؛ هر عکس و فیلم و تصویری را تماشا نمیکند و به هر موسیقی گوش نمیدهد.
اکنون من که در حال نوشتن هستم، نباید زنانی از دیار کویر و جنوبی ببینم. چون ممکن است بر مختصاتِ زنِ قصهام تاثیر بگذارد. من باید زنانی را ببینم که از همین سرزمین باشند؛ با همین آداب و رسوم؛ با همین ویژگیها.
شخصیتهای قصه مثل لوح سفیدی هستند که ممکن است هر گرد و غباری را به خود بگیرد. مراقبت بسیار میخواهد.
میترسم خمیر مایه زنِ قصهام دچار تغییر شود.
خمیر مایه زنِ قصهی من باید گیلک باشد.
از دیار باران.