MaaRJaaN

Maarjaan is a Woman like all Women in the World

MaaRJaaN

Maarjaan is a Woman like all Women in the World

MaaRJaaN

15 بهمن 1393 زنی به نام مارجان با مختصات زنان جهان، همان زنانه ها، در ذهن زنی با همان مختصات متولد شد

طبقه بندی موضوعی
پیوندهای روزانه

۲۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مارجان» ثبت شده است

چهارشنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۲۳ ق.ظ

شروع دوباره مارجان


     با انرژی شروع کردم به نوشتن ادامه مارجان. الهی شکر دارد خوب پیش می‌رود. این روزها آرامش نسبی دارم و بهتر می‌توانم بنویسم. مارجان تقریبا تپل شده است: نزدیک سی هزار کلمه شده است. البته خیلی نیاز به ویرایش و بازخوانی دارد. تقریبا فعلا به پنج فصل تقسیمش کرده‌ام(حتما تعداد فصل‌ها بیشتر خواهد شد). هر فصل را که می‌خواهم بنویسم دوباره از ابتدا می‌خوانمش و در حین خوانش، بعضی قسمت‌ها را ویرایش می‌کنم، کم و زیاد می‌کنم.


    صبح بیش از دوساعت می‌نشینم به تایپ مارجان. بعد در اوج نوشتن، وقتی به شور آمدم، وقتی در داستان غرق شدم، گردن دردم شروع می‌شود و دیگر تاب نشستن ندارم. بالاجبار می‌روم سراغ مطالعه مجموعه کتاب‌های تجربه و هنر زندگی از نشر گمان. بعد هم می‌روم سراغ زندگی: آشپزی، خرید، مادری، همسری، خودِ خودِ زندگی.


    دوباره بعدازظهر می‌نشینم به تایپ مارجان. این روزها تمام ذهنم را گرفته این موجود دوست داشتنی. انگار واقعا وجود دارد و در کنارم دارد زندگی می‌کند. گاهی می‌ترسم: نکند من دارم خودم را می‌نویسم؟! 

اما من کجا و مارجان کجا! هر چند زن‌ها همه شبیه هم هستند.


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۲۳
طاهره مشایخ
دوشنبه, ۵ مرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۴۴ ق.ظ

پرونده نقد تکوینی مارجان


   این وبلاگ تقریبا می‌تواند پرونده‌ای برای نقد تکوینی مارجان فراهم کند. چرا که من، نگارنده مارجان، بخشی از مراحل نگارش و تکوین مارجان را اینجا ثبت می‌کنم.


تشکیل پرونده تکوین اثر

   برای تشکیل چنین پرونده‌ای، منتقد تکوینی باید به کوچک‌ترین جزئیات مربوط به مراحل پیشامتن اثر توجه کند. او از زمان خیزش مولف و تصمیم وی برای نگارش اثر تا زمان چاپ آن، مراحل، حوادث و کلیه جریان‌های فکری نویسنده را پی خواهد گرفت. سفرها، یادداشت‌ها، طرح‌های کلی و جزئی و حتی سناریوهای طرح‌ریزی شده توسط مولف، می‌توانند موضوعات خوبی برای پرونده تکوین باشند*.


* کتاب نقد تکوینی در هنر و ادبیات/ بهمن نامور مطلق و الله شکر اسداللهی تجرق



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۴۴
طاهره مشایخ
يكشنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۳۵ ب.ظ

رمان محلی Regional Novel


    تکیه رمان محلی بر آیین و رسوم و لهجه‌ی شهرها و ولایات است. نه به این قصد که صبغه‌ی محلی Local Color پیدا کند؛ بلکه به این جهت که تاثیر اوضاع و احوال و عوامل محیطی را بر کردار و رفتار شخصیت‌های داستان نشان دهد و نحوه تفکر و احساسات قهرمانان داستان را با توجه به زمینه‌ها و مایه‌های محلی تعیین نماید. مثال این گونه رمان، ایالت یوکنا پاتافا اثر فاکنر و برخی از اثار رسول پرویزی و صادق چوبک(مثلا تنگسیر) است*.

ان‌شاءالله مارجان می‌خواهد یک رمان محلی و بومی باشد.


    * کتاب انواع ادبی/ سیروس شمیسا/ ص179


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۳۵
طاهره مشایخ
سه شنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۴، ۱۰:۰۸ ب.ظ

جنین شناسی مارجان!


  چند روزی است دارم کتاب نقد تکوینی را می‌خوانم. با مطالعه این کتاب متوجه شدم که من در این وبلاگ بدون اینکه بدانم در حال نوشتن نقد تکوینی مارجان هستم:)

   در واقع به طور همزمان هم نویسنده‌ی مارجان هستم و هم منتقد تکوینی آن!!!

  منتقد تکوینی به مطالعه اثر تا پیش از تولد می‌پردازد، در واقع منتقد تکوینی یک جنین شناس است. از طرف دیگر می‌توان گفت که فعالیت‌های منتقد تکوینی از زاویه‌ای دیگر بیشتر به فعالیت‌های جرم شناس شبیه است، زیرا جرم شناس می‌کوشد تا حوادثی را که به جرم منجر شده‌اند، یک به یک بازسازی کند تا بتواند چگونگی، شرایط و انگیزه‌های یک جرم را شناسایی نموده پرونده را برای قضاوت کامل کند. منتقد تکوینی همچون کارآگاهی دقیق می‌کوشد تا چگونگی تحقق یک اثر را از هنگام تولد به صورت وارونه تا هنگامی که نطفه‌ی اثر ایجاد شده، به عقب ببرد. در این پسرفت و پیشرفت است که منتقد تکوینی به مطالعه اثر در مراحل شکل‌گیری آن می‌پردازد.


   منبع: کتاب نقد تکوینی، بهمن نامور مطلق، انتشارات علمی و فرهنگی، ص10-9


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۴ ، ۲۲:۰۸
طاهره مشایخ
دوشنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۴، ۰۷:۳۹ ب.ظ

ثبات فکری-احساسی نویسنده


   یک ماهی می‌شود که حتی یک واژه هم خرج مارجان نکردم. اگرچه همچنان فکرم مشغول مارجان است. گاهی نکاتی یادم می‌آید و در دفتری که مخصوص مارجان است یادداشت می‌کنم. مشغله ذهنی مانع از این می‌شود که تمام و کمال در خدمت نوشتن مارجان باشم. نوشتن داستان و قصه و رمان نیاز به ثبات فکری، ذهنیِ و احساسی نسبی دارد. به نظر من نویسنده و خالق اثر نباید زیادی شاد یا زیادی غمگین باشد. چرا که این عدم ثبات فکری و احساسی هم به اصالت و کیفیت کار لطمه می‌زند و هم به خواننده منتقل خواهد شد.


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۴ ، ۱۹:۳۹
طاهره مشایخ
يكشنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۴، ۰۴:۵۹ ب.ظ

پیش نویس روایت >>> روایت نهایی

   

    مارجان هسته اصلی رمان من است. مارجان نیاز به تحول دارد تا روح و جان در آن بدمد. بخشی از این تحول در قالب ماجراجویی و اتفاقات مختلف در رمان رخ می‌دهد. پس باید به دنبال کشف امکانات این ماجراجویی باشم. از ابتدا یک پیش نویس روایت در ذهنم داشته‌ام. سپس با کشف امکانات ماجراجویی و گشترش و بسط این ماجراجویی به روایت نهایی خواهم رسید. گاهی برخی جزئیات تغییر می‌کند. اما هسته و پیش نویسِ روایت همان مارجان است که در ذهنم شکل گرفته و دارد کم کم جان می‌گیرد.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۵۹
طاهره مشایخ